امروز و پیش از امتحان آمار برای مدیران حدود ساعت 7 و نیم شب، خبر درگذشت اکبر هاشمی رفسنجانی را از طریق توعیتر روزنامه شرق دیدم.
جدا از بیم و امید و شادی و حزن اولیه که حدود 1 الی 2 ساعت پس از شنیدن خبر به صورت سینوسی در من پدید میآمد فکر و ذهن من بسیار مشغول چند حس عجیب و مشترک! شده است.
طبیعتا همحسی با انسانهای مشهور و بزرگ برای همه اتفاق میافتد اما خوشبختانه یا شوربختانه درمورد من و امثال من این همحسی با اصحاب قدرت است. افرادی که حوزه تاثیر کلان دارند و با مدیریت روندها به طرق مختلف روی زندگی دیگران تاثیر میگذارند. همین تاثیرگذاری بذات، برای برانگیختن حسادت متاثرین کافی است، اما معمولا افراد موثر ویژگیها، امکانات، توامندیها و ملحقاتی را به صورت اکتسابی یا ذاتی دارند که به صورت ویژه رشک موافقین و مخالفین را برمیانگیزد. افراد موثر به قدری با ظرافت و دقت حرکت میکنند و پیروز میشوند یا اشتباه میکنند که بعضا وابسته به حالات مختلف جامعه و حتی روحی افراد، جایگاهشان بین قهرمان و خائن جابجا میشود. این را نسبت به هاشمی و شیوه برخورد با آن میتوان حس کرد.