اگر ادامه نمیدادم که یک سنگ بودم.
ادامه دادم که تهش همه چی پوچ شد.
چه باید میکردم؟
از اول دخالتی تو این مساله نمیکردم که میشد پاککردن صورتمساله و افتضاحه. از من بعیده.
دخالت موضعی که این پوچی رو زودتر محقق میکرد. هیچ دستاوردی هم برای من نداشت.
دخالت کامل که علاوهبر کلی هزینه شخصی و فشار و تغییر مسیر برای خودم تهش به پوچی رسید. البته کمی دستاورد فوقالعاده برای من داشت.
چه باید میکردم؟
یا این پوچی نیست و تهش چیزی نهفته که من نمیبینم که امیدوارم این باشه و خیره.
یا پوچی مطلق و تباهیه که من دیگه بهتر از این بلد نیستم. باید بشینم بیشتر فکر کنم که ببینم چرا اینجوری شد و چی میشد بهتر بود.
چرا نمیشه راحت نوشت؟؟ چرا؟؟؟