مدتیه دارم به این فکر میکنم که چرا اعضای یه اتاق خیلی وقتشونو با بچه های اتاق خودشون نمی گذرونن ولی بازم برای سال بعد با بچه های اتاق خودشون هم اتاقی میشن.

یه تحلیلی رسید به ذهنم و یه سری نکته و توصیه

تحلیلم اینه که پشتشون گرمه. یعنی برای یه سری کارای خیلی مهم به همون هم‌اتاقی و دوستای تو اتاقشون مراجعه می‌کنند و مطمئن‌ترین دوستاشون میشن همون هم اتاقی ها

ولی خوب برای گذروندن خوشی میرن دنبال امتحان افراد جدید. یعنی اینجور میشه که هر دو ترم یه فازی برمیدارن با یکی اکیپی می‌گردن و دوباره عوضش میکنن ولی این رفیقای هم اتاقی ثابت میمونه

یعنی بخام جمع بندی کنم این میشه که طرف چون خیالش راحته که همیشه هم اتاقی شو داره میره دنبال تجربه های جدید و رفیقای جدید‌تر

اما این وسط باید مراقب بود که رفیق های قدیمی رو از دست ندیم. یعنی اینقد همه از هم فاصله نگیریم یا رفیقمونو منتظر نذاریم که خیال کنه دلت جای دیگست. یعنی باید هرچقدر هم که رفیقای جدید جالب و پرماجران برای رفیق های قدیمی وقت گذاشت و خاطرات رو مرور کرد. 

بدترین حالت از دست دادن این جور رفیقای قدیمیه

اگه هم واقعا با هم اتاقی ها حال نمیکنیم نباید معطل کنیم. باید سریع بریم به یه جامعه دیگه. وایستادن و هزینه دادن مخصوصا تو این زمینه جز سوهان روح بودن هیچ فایده ای نداره.